تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال ؛ کدامیک؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال ؛ کدامیک؟
در این مقاله به بررسی روش های تحلیل بازار بورس ( تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال ) خواهیم پرداخت و نقاط قوت و ضعف هر کدام را شرح خواهیم داد. اولین و مهمترین قدم قبل از ورود به هر بازار اعم از بورس و یا هر معامله دیگر، شناخت کامل و آشنایی با جزئیات آن است. فرض کنید شما قصد خرید مسکن دارید؛ به چه نکاتی توجه می کنید؟ محله، همسایه ها، امنیت، قیمت و … . پس از بررسی این موارد شما تصمیم به خرید می گیرید.
بورس
برای ورود به بازار بورس و خرید سهام نیز باید به صورت دقیق، شرکت مورد نظر را بررسی کرد و نباید صرفا با توصیه های اشخاص مختلف و یا سیگنال های موجود در فضای مجازی اقدام به خرید و فروش نمود. چه بسا افرادی که یک شبه تمام پس انداز و سرمایه خود را اینچنین به باد داده اند. شناخت دقیق از نوع فعالیت، محصول نهایی، بازارهای فروش، سود نقدی سالانه، وضعیت شرکت نسبت به صنعت، بررسی صورت وضعیت مالی و ترازنامه ها و در نهایت بررسی قیمت سهام، موارد بسیار مهمی هستند. در کنار این موارد، بررسی الگوهای قیمتی، الگوهای شمعی و استفاده از اسیلاتورها و اندیکاتورها راه گشاست.
♦ آموزش فیلترنویسی بنیادی
۳ ساعت ویدئوی آموزشی
بر اساس آخرین دستاوردهای علمی تحلیل فاندامنتال
√ تحلیل تکنیکال چیست؟
این شیوه یک روش تجزیه و تحلیل فنی از طریق مطالعه رفتار قیمت و حجم سهام در گذشته ی بازار بورس است. طبق مطالعات انجام شده، نمی توان با قطعیت عنوان کرد که استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار قیمت در آینده نیز تکرار خواهد شد. چرا که اصولا قیمت های سهام قابل پیش بینی نیستند. از این رو بسیاری از دانشگاهیان تحلیل تکنیکال را شبه علم توصیف کرده اند.
به بیانی ساده تحلیل تکنیکال بر سه اصل پایه ریزی شده است:
- همه چیز در قیمت وجود دارد
- روند قیمت ها مشخص است
- تاریخ تکرار می شود
همه چیز در قیمت وجود دارد
طبق نظر تکنیکالیست ها همه موارد اعم از عوامل کلان اقتصادی، عوامل مرتبط با صنعت، موارد درونی شرکت و همچنین روانشناسی بازار در قیمت نهفته است.
روند قیمت ها مشخص است
اصولا روندها سه دسته اند؛ صعودی، نزولی، خنثی. روند قیمت را می توان با استفاده از ابزارهای تکنیکالی از قبیل میانگین های متحرک، حمایت ها و مقاومت ها تا حدودی پیش بینی کرد.
تاریخ تکرار می شود
طبق اصول روانشناسی بازار ، احساسات، هیجانات و در نهایت رفتار سهامداران خرد قابل پیش بینی است. در نمودار قیمت، این احساسات و تصمیمات بروز می کند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
-
الگوهای هارمونیک
الگوی هارمونیک ABCD:
این الگو یک ساختار قیمتی چهار نقطه ای است و به نوعی می توان آن را پایه و بنیان سایر الگوهای هارمونیک دانست.
الگوی ABCD دارای دو نوع صعودی و نزولی است. در روند صعودی (تصویر سمت راست) قیمت از نقطه A افت می کند و با رسیدن به نقطه B تغییر روند داده و به نقطه C می رود. در روند بعدی تا نقطه D اصلاح خواهد داشت و سپس روند پر قدرت صعودی خود را آغاز می کند.
الگوی هارمونیک گارتلی (Gartley):
این الگو بر اساس نسبت های فیبوناچی افزایش و کاهش های احتمالی را پیش بینی می کند.
الگوی گارتلی ابتدا توسط آقای گارتلی معرفی شد ولی سطوح فیبوناچی توسط آقای کارنی به این الگو اضافه شد. همانطور که در تصویر مشخص است نقاط احتمالی برای خرید و فروش نشان داده شده است.
الگوی هارمونیک خفاش (BAT):
این الگو از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد ولی ابعادشان متفاوت است.
الگوهای دیگری مانند پروانه ای، خرچنگ و … نیز وجود دارند.
-
خطوط فیبوناچی
اعداد فیبوناچی توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان اروپایی ابداع شد. توضیح اینکه این اعداد چه هستند چطور می توانند حرکت بازار را پیش بینی کنند خارج از حوصله این بحث است. در اینجا فقط قصد معرفی مختصر این ابزار را داریم.
نسبت های طلایی اعداد فیبوناچی در بازار بورس شامل ۰.۲۳۶، ۰.۳۸۲، ۰.۶۱۸، ۱.۶۱۸، ۲.۶۱۸ و ۴.۲۳۶ می باشد. با این اعداد می توان حد بالا، پایین و مناطق حمایتی و مقاومتی را پیش بینی کرد. برای مثال، اگر قیمت سهمی از هزار تومان به دو هزار تومان برسد، میتوان اعداد فیبوناچی را بر آن اعمال کرد که یک سقوط قیمتی به سطح ۱۷۶۰ تومان برابر با ۲۳.۶ درصد بازگشت از حرکت قیمتی شروع شده از هزار تومان میباشد.
-
امواج الیوت
نظریه امواج الیوت توسط رالف نلسون الیوت ارائه شد. او یک حسابدار و نویسنده آمریکایی بود که پس از مطالعه روی نوسانات قیمت، دریافت این تغییرات رفتارهای تکرار پذیر هستند و از الگوهای مشخصی تبعیت می کنند.
این الگو دارای ۵ موج اصلی در روند اصلی حرکت و ۳ موج در جهت اصلاح می باشد.
-
میانگین های متحرک
ابزاری است که به سرمایه گذار این امکان را می دهد تا نوسانات قیمتی را حذف کند و دید بهتری از متوسط قیمت و روند آن، داشته باشد.
میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) از این دسته ابزارها هستند. با بررسی جایگاه فعلی قیمت نسبت به نمودارهای میانگین متحرک می توان سیگنال های خرید و فروش بدست آورد.
-
واگرایی ها
زمانی که قیمت سهام بر خلاف روند اندیکاتورها و اسیلاتورها حرکت کند، واگرایی اتفاق می افتد که نشان دهنده تغییر روند احتمالی است. واگرایی ها به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم می شوند که هرکدام دارای حالات مثبت و منفی می باشند.
-
اندیکاتورها
اندیکاتورها شاخص های آماری هستند که از آن ها برای اندازه گیری وضعیت سهام به کار گرفته می شوند و یکی از کاربردهای آن ها، مشخص کردن واگرایی است. ایچیموکو ، Parabolic SAR و میانگین های متحرک از جمله اندیکاتورهای مهم محسوب می شوند.
-
اسیلاتور ها
اسیلاتورها نوعی از اندیکارتورها هستند با این تفاوت که دارای محدوده (۰ – ۱۰۰) هستند. به محدوده زیر ۲۰ اشباع فروش و بالای ۸۰ اشباع خرید گفته می شود. از مهمترین اسیلاتورها می توان RSI، MACD و Stochastic را نام برد.
√ تحلیل بنیادی چیست؟
همانطور که در ابتدای بحث عنوان شد تحلیل بنیادی یا فاندامنتال اشاره به ارزش ذاتی یک سهم در بازار بورس دارد. برای شناسایی این ارزش داده های مختلفی باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
دو مورد از این داده های مهم عبارتند از:
۱. صورت های مالی
-
ترازنامه
ترازنامه یک گزارش مالی است که در آن میزان حقوق صاحبان سهام و بدهی ها شرح داده شده است و می توان از طریق آن، وضعیت دارایی ها را بررسی کرد.
به عبارت ساده تر، مجموع بدهی ها + سرمایه (حقوق صاحبان سهام) برابر است با مجموع دارایی ها.
ترازنامه دارای قسمت های متعددی است که در ذیل بخش هایی از آن را شرح خواهیم داد:
دارایی ها
وجوه نقد: پول نقدی موجود در سپرده های بانکی
حسابهای اسناد دریافتنی تجاری: مطالبات فروش کالا یا خدمات ازشرکت ها و بدهکاران
پیش پرداختها: مبالغی که برای خرید اقلامی مانند مواد اولیه صرف شده
مواد اولیه و بسته بندی: مجموع ارزش مواد اولیه موجود در انبار
کالای در جریان ساخت: ارزش کالایی که در حال ساخت و هنوز به محصول نهایی تبدیل نشده
کالای ساخته شده: ارزش کالای آماده ی ارائه به مشتری
حسابها و اسناد دریافتنی تجاری بلند مدت: مبالغی که در آینده و به صورت مستمر به حساب شرکت واریز می شود. مانند پرداخت وام از طرف شرکت به کارکنان و دریافت اقساط آن
داراییهای نامشهود: مانند حق اختراع، برند، سرقفلی
اموال ماشین آلات و تجهیزات: ارزش اموالی مانند زمین، ملک، تجهیزات و …
بدهی ها
حسابها و اسناد پرداختنی تجاری: اعتباراتی که شرکت از سایر شرکت ها و ارگان ها دریافت کرده
پیش دریافتها: مبالغی که قبل از تحویل کالا توسط شرکت دریافت شده است
ذخیره مالیات بر درآمد: مبالغ مالیاتی که باید به دولت پرداخت گردد
ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان: مبالغی که شرکت برای تسویه با کارکنان خود باید پرداخت کند
-
سود و زیان
صورت مالی سود و زیان در واقع حاوی درآمدها، هزینه ها و میزان سود و زیان پایان دوره مالی هر شرکت است. بر اساس حسابداری تعهدی، درآمدها و هزینه ها زمانی شناسایی خواهد شد که تحقق یافته باشند. صورت سود و زیان وضعیت مالی یک شرکت در یک دوره مشخص بررسی می شود و تفاوت آن با ترازنامه این است که در ترازنامه، وضعیت لحظه ای کسب و کار به نمایش می گذارد.
موارد زیر در صورت سود و زیان حائز اهمیت هستند:
بهای تمام شده کالای فروش رفته: این هزینه شامل تمام هزینه های مستقیم مربوط به تولید مانند مواد اولیه مورد نیاز و دستمزدها می باشد و هزینه های غیرمستقیم (بازاریابی، توزیع و پخش) در آن لحاظ نمی شود.
سود ناخالص (ناویژه): اگر از درآمدهای ناشی از فروش هزینه های مستقیم کسر گردد، سود ناخالص به دست خواهد آمد.
حاشیه سود ناخالص: حاصل تقسیم سود ناخالص به درآمدها
هزینههای عمومی و اداری: هزینه هایی شامل حقوق و دستمزد کارکنان، اجاره دفتر و …
سود (زیان) عملیاتی: در صورتی که از درآمدها، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم کسر گردد، عدد باقیمانده نمایانگر سود یا زیان عملیاتی است. می توان گفت این عدد وضعیت کلی کسب و کار را نشان می دهد.
سود خالص: مبلغی است که پس از کسر سود سهام پرداختنی به دست می آید.
-
جریان وجوه نقد
به صورت کلی جریان وجوه نقد، وضعیت نقدینگی فعالیت های شرکت در بازار بورس را نشان می دهد و مشخص می کند وجه نقد از چه منبعی تامین و صرف چه کاری شده است.
در این صورت مالی موارد زیر وجود دارد:
خرید دارایی های مشهود مانند زمین و ملک، خرید دارایی های نامشهود مانند حق امتیاز یا سرقفلی، جریان فعالیت های تامین مالی و سرمایه گذاری و همچنین وجوه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی
۲. نسبت های مالی
در تحلیل بنیادی بررسی نسبت های مالی، در کنار صورت های مالی، دقت در انتخاب سهم مناسب را برای سرمایه گذاری در بورس افزایش می دهد. مهمترین نسبت های مالی را به اختصار معرفی می کنیم.
-
حاشیه سود عملیاتی
به نسبت سود عملیاتی به فروش، حاشیه سود عملیاتی می گویند. در تحلیل بنیادی بالا بودن این نسبت، نشان دهنده توانایی شرکت در سودآوری و کنترل هزینه هاست. شرکت هایی مانند گوگل و اپل که دارای برندهای معتبری در دنیا هستند همواره حاشیه سود مناسب و البته ثابتی دارند. علت دیگر بالا بودن حاشیه سود می تواند انحصار در حوزه خاص باشد. فرضا اگر یک شرکت دارویی، انحصار تولید داروی خاصی را داشته باشد به دلیل رقابتی نبودن بازار، حاشیه سود آن بالا خواهد بود.
-
نسبت آنی
نسبت آنی (Quick Ratio) توانایی شرکت در انجام تعهدات کوتاه مدت توسط دارایی های نقدی را نشان می دهد و فرمول محاسبه آن به شکل زیر است:
(دارایی های جاری) منهای (موجودی انبار) تقسیم بر (بدهی های جاری)
اگر این نسبت، بالاتر از ۱ باشد نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت است. اگر پایین تر از یک باشد حکایت از وضع نامناسب مالی شرکت دارد. البته به این معنا نیست که شرکت به زودی ورشکسته می شود چرا که راه های مختلفی برای تامین مالی وجود دارد ولی در کل نگران کننده است.
نکته: بالا بودن بیش از حد نسبت آنی دو علت ممکن است داشته باشد. مورد اول اینکه نقدینگی بالایی در شرکت موجود است و یا اینکه مطالبات بیش از حدی وجود دارد که در هر دوصورت نشان دهنده ضعف مدیریتی است.
-
نسبت جاری
نسبت جاری (Current ratio) یکی دیگر از نسبت های مهم مالی است که از تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری بدست می آید که نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت از طریق دارایی های جاری است. این عدد باید نزدیک به ۱ باشد.
تفاوت نسبت آنی و نسبت جاری در تحلیل بنیادی ، این است که نسبت آنی سختگیرانه تر و دقیق تر شرکت را مورد بررسی قرار می دهد.
نکته: اگر دو نسبت فوق در طول چندین سال به یک اندازه و ثابت باشند نشان دهنده ثبات شرکت است ولی اگر این فاصله بیشتر شود می توان احتمال این را داد که شرکت موجودی زیادی در انبار دارد (فروش ضعیف) و اگر نسبت آنی کمتر از جاری شود ممکن است میزان تولید یا موجودی های اولیه هماهنگ نباشد.
-
نسبت بدهی
نسبت بدهی، نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی ها به وسیله کل دارایی های موجود است و از تقسیم کل بدهی ها بر کل دارایی ها بدست می آید. هرچقدر این عدد کمتر از ۱ باشد نشان دهنده توانایی مالی بیشتر شرکت است.
-
نسبت P/E
یکی از نسبت های مهم و پرکاربرد در تحلیل بنیادی ، p/e است که از تقسیم قیمت هرسهم بر سود هر سهم بدست می آید که نشان دهنده انتظار سرمایه گذاران از بازدهی سهم است. به زبان ساده یعنی اینکه سرمایه گذار برای هر یک ریال بازدهی، چند ریال حاضر به سرمایه گذاری است. در نتیجه هرچه p/e کمتر باشد احتمال اینکه این سرمایه گذاری ارزشمندتر باشد بیشتر است.
-
نسبت P/B
P/B یا ارزش دفتری، حاصل تقسیم قیمت سهام بر ارزش اسمی شرکت است. این نسبت نشان می دهد که قیمت سهمی که در بازار وجود دارد از ارزش حسابداری یا اصطلاحا دفتری، کمتر است یا بیشتر. هرچه P/B پایین تر باشد، آن سهم ارزنده تر است.
-
نسبت P/S
به نسبت قیمت بازار تقسیم بر فروش خالص گفته می شود. هر چه این میزان پایین تر باشد یعنی سهم برای سرمایه گذاری ارزنده تر است.
-
نسبت PEG
از تقسیم p/e بر رشد eps نسبت PEG بدست می آید و از آن برای تعیین ارزش سهام از این نسبت استفاده می شود. این نسبت به دلیل اینکه از رشد درآمد در محاسبات استفاده می کند از p/e دقیق تر است. هرچه میزان نسبت PEG کمتر باشد. نشان دهنده این است که قیمت سهام زیر ارزش ذاتی خود قرار گرفته است.
نتیجه گیری
در پایان تاکید می کنیم برای سرمایه گذاری موفق در بازار بورس باید از تمام ابزار موجود بهره جست. استفاده همزمان از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال درصد موفقیت را بالا خواهد برد. تجربه نشان داده است کسانی که تنها با تکیه بر تحلیل تکنیکال اقدام به فعالیت در بازار بورس کرده اند، شاید در کوتاه مدت و در روند صعودی کلی بازار، سود کرده باشند ولی در ریزش های شدید بورس مانند سال ۱۳۹۹، بیشترین ضرر را متحمل شدند. البته مقصود این نیست که کسانی که با تحلیل بنیادی سرمایه گذاری کرده اند به هیچ عنوان ضرر نمی کنند؛ خیر. همواره در ریزش های بازار بورس تمامی سهم ها افت خواهند کرد نکته این است که سهام هایی که از بنیاد قوی تری برخوردار هستند به سرعت به قیمت ذاتی خود برمیگردند.
♦ آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی
۳۱ ساعت ویدئوی آموزشی
♦ آموزش تحلیل بنیادی پیشرفته
۳۴ ساعت ویدئوی آموزشی
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مطالب بسیار عمیق و واضح بیان شده است واحتیاج به تمرین ومرور مطالب دارم ممنون و سپاسگزار بابت زحماتتان
ممنون از لطف شما