فدرال رزرو کجا را اشتباه رفت؟
عضوی متفاوت در بانک مرکزی آمریکا
گنجاندن ظرافتهای سیاستگذاری پولی در یک روایت شخصیت محور دشوار است. با این حال، کریستوفر لئونارد با کتاب پادشاهان پول بادآورده (The Lords of Easy Money) در این کار موفق شده است. در این کتاب نویسنده به صحبت آقای توماس هوئینگ، بانکدار رُک شهر کانزاس در سال ۲۰۱۰ میپردازد. هوئینگ تنها فرد با رای مخالف در جلسه سیاستگذاری کمیته بازار آزاد فدرال رزرو (FOMC) بود که در مقابل برنامه تسهیل مقداری (QE) ایستاد. کریستوفر لئونارد این اقتصاددان فروتن را به نقش اول داستان بدل میکند. داستانی که در آن به چگونگی تغییر ماهیت اقتصاد آمریکا توسط فدرال رزرو میپردازد.
آقای هوئینگ از جهات مختلفی برای عضویت در بانک مرکزی زاده شده بود. مردی متفکر، ساده و خوش مزاج که طی سالهای متمادی در فدرال رزرو به ریاست بخش کانزاس، در قطب مخالف توجهات، رسید. اما پس از بحران مالی، او اجماع سنتی فدرال رزرو را بر هم زد و خطر خشم عمومی را به جان خرید. هوئینگ نه تنها خشم عمومی، بلکه انتقاد تند همکارانش را به جان خرید تا زنگ خطری را به صدا درآورد. زنگی که گویای یک آزمایش غیرعادی در سیاست گذاری پولی بود. این آزمایش شامل تزریق حجم زیادی پول در اقتصاد آمریکا بود به طوری که می توانست منجر به افزایش نابرابری و ترویج رفتارهای پُرخطر تر در والاستریت شود.
البته که حق با او بود. همه ما اکنون سفتهباز و معاملهگر هستیم. نکتهای که کریستوفر لئونارد در کتابش نه تنها از طریق دنبال کردن عوامل سیاسی و اقتصاد کلان که در تصمیم گیری فدرال رزرو دخیل بودند، بلکه با بررسی عواقب حقیقی این تصمیم به آن پرداخته است.
تصمیم سرنوشتساز
پس از گذشت یک دهه از تصمیم سرنوشتساز فدرال رزرو برای باز کردن کامل شیر نقدینگی که در نهایت منجر به افزایش حجم ترازنامه این بانک از ۲.۳ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۰ به رقم باورنکردنی ۷ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۰ شد، بسیاری از سرمایهگذاران و حتی بخش بزرگی از عموم مردم مطلع هستند که بانک مرکزی به طرز محسوسی در بازار دستکاری کرده است. با کدام منطق میتوان در دنیایی سرمایهگذاری کرد که نوجوانان از مفهوم «کف بخرید» سخن میگویند، معاملهگران خرد در برنامه مشهور رابینهود قیمت سهام میم (Meme Stocks) را به عرش میبرند و صندوقهای بازنشستگی که ناامیدانه به دنبال کسب بازده هستند پول خود را به بازار رمزارزها میریزند.
همه اینها بخشی از حقیقتی هستند که کریستوفر لئونارد آن را «دوره ZIRP» می نامد. دوره ZIRP (Zero Interest Rate Policy) به معنای سیاست نرخ بهره صفر است؛ سیاستی که فرایند کشف قیمت را در بازارهای آمریکا تقریباً غیرممکن کرده است. لئونارد تمام اصطلاحات مبهم معاملهگران و معانی آنها را واکاوی میکند. او این معانی را در همبافت تاریخی ۴۰ ساله بانک مرکزی و بازیگران اصلی آن قرار میدهد و مکرراً به آقای هوئینگ و هشدارهای او به عنوان یک سنگ محک باز میگردد تا تمام اجزای داستان را به هم مرتبط سازد.
پیوند دادن روایت غیرداستانی با ایدههای بزرگ دشوار است. یکی از جنبههای قابل توجه کتاب حاضر این است که کریستوفر لئوناردِ روزنامه نگار از طریق آقای هوئینگ توانسته است بدون سست کردن بنیان روایت، داستان پیچیده مسیر ۴۰ سالهای را بیان کند که ما از آن طریق به وضعیت کنونی رسیدیم. در این نوشته افراد واقعی وجود دارند که تصمیمات واقعی برای دنیای واقع میگیرند. به علاوه، این روایت صرفاً محدود به دوره ۱۰ ساله پول بادآورده نیست. این نوشته درباره فرهنگی است که به وسیله آن فدرال رزرو در طی دههای اخیر نقش اصلی اقتصاد را در کشور از دولت گرفته است.
بیشتر بخوانید:
معاملهگران خرد فعال، دقیقاً تا چه حد قدرتمند هستند؟
یک ساختار کاملا جدید در نظام انرژی جهانی در حال شکلگیری است
در سال ۲۰۲۲ یک شوک انرژی در اروپا و بخش بزرگی از جهان، بر آتش تورم دمیده و خطر وقوع رکود اقتصادی را محتمل تر می کند.
نقش فدرال ررزو در آمریکا
بانک مرکزی همواره نقشی مهم اما پرتنش را در سیستم سیاسی آمریکا داشته است. آمریکاییها به بانک مرکزی نیاز دارند، اما به بیش از اندازه قدرتمند شدن آن هم علاقهمند نیستند. فدرال رزرو همزمان که یک نهاد دولتی است، یک بانک خصوصی نیز میباشد. لئونارد مینویسد: «فدرال رزرو در شهر واشنگتن کنترل میشد اما همرمان غیرمتمرکز هم بود. این نهاد به طور کامل قدرت عرضه پول را در دست داشت اما جایگزین سیستم بانکی خصوصی نشده بود. فدرال رزرو از رای دهندگان مصون، اما به طور گسترده در مقابل سیاستمداران پاسخگو بود».
شکاف عجیبی که در این میان ایجاد شد بانکدارانی چون الن گرینسپن، رییس فدرال رزرو در سالهای ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶، را قادر ساخت تا قدرتی بسیار فراتر از سیاستمداران داشته باشد. بانکدارانی که مسرور از انتقال مسئولیت به فرد دیگر بودند. بانکداران بانک مرکزی آمریکا رشد شیرینی را با نرخهای بهره پایین و دیگر ابزارهای پولی در والاستریت ایجاد کردند که بسیار قدرتمند، اما جدا از واقعیت بود.
فدرال رزرو «غنای بی منطق»ی را ایجاد کرد (نقل قول از عبارت به یاد ماندنی الن گرینسپن) که عامل اصلی حباب دات کام، بحران مالی ۲۰۰۸ و مشکلات سالهای اخیر در بازار مهم و چند میلیارد دلاری ریپو بود. این غنای بی منطق نیز تا حد زیادی علت عملکرد خارقالعاده سهام، به ویژه سهام ریسکی در دوران همهگیری بود. (نویسنده روایت را در سال ۲۰۲۰ متوقف میکند و به این بخش نمیپردازد).
والاستریت یا بازار مستقل
بخشی از مشکل اصلی این بود که الن گرینسپن و پیشینیان او بیشتر نگران تورم قیمت بودند تا تورم داراییها، که در نهایت برای طبقه سرمایه گذار مناسب بود. سباستین مالابی در کتابش با عنوان مردی که می دانست (The Man Who Knew) به تفصیل شرح میدهد نظر به این که آقای گرینسپن خودش به این طبقه تعلق داشت، اتخاذ چنین تصمیمی را ساده و بیدردسر می ساخت.
هر چه او بیشتر تلاش میکرد تا بازار را بالا نگه دارد، موقعیت برای زبدگان سرمایهگذاری بهتر می شد و سیاستمداران با کار کمتری روبرو بودند. شرایطی که ساز رقصی مخرب بود که فاصله دارندگان دارایی را از دیگر افراد بیشتر و بیشتر میکرد. اما آقای هوئینگ همواره به بازار مستقل بیشتر اهمیت میداد. او همچنین میتوانست ببیند که علیرغم عدم افزایش تورم، قیمت داراییها به ویژه در یک دهه گذشته در حال افزایش بودند به طوری که این فرایند به مشوقی برای حباب بدهی شرکتی، معاملات سفتهبازی در بازار انرژی و بازار بیش از اندازه اهرمی مسکن بدل شد.
آیا اقتصاددانان تورم را اشتباه درک کردهاند؟
مقاله اکونومیست: تورم بالا میماند، اعتبار دولتها بیشتر زیر سوال میرود. بانکداران مرکزی متعجب می شوند چگونه سلاح قدرتمند آنها (نرخ بهره) کارآمد نبوده
البته اکنون شواهد علمی وجود دارد مبنی بر این که فدرال رزرو برای دههها چرخههای بهبود را به طُرُق مصنوعی طولانی کرده است که با خود مشکلات اقتصادی جدیتری به همراه داشته و حبابهای مخرب تر و بزرگ تری ایجاد کرده است.
تکرار بحران؟
بسیاری از ما مدتی است نگرانیم که این حباب آخر چه زمانی میترکد. با در نظر گرفتن نوسانهای ایجاد شده پیرو پذیرش جیروم پاول که تورم کنونی دیگر گذار نیست و نرخهای بهره و ترازنامه فدرال رزرو نیاز به نرمال سازی دارد، احتمال میرود که شاهد سختیهایی در سال جاری باشیم. چه اتفاقی میافتد هنگامی که بانکداران مرکزی، مهمترین افراد شهر (نقل قول دیگری از پیشگویان پول بادآورده، محمد ال اریان) در نهایت خواه با انتخاب خود، خواه به زور، چرخ را متوقف کنند؟
اتفاق خوبی نمی افتد.
هوئینگ میگوید: «ما سیستم اقتصادی ساختیم که حول محور نرخ بهره صفر میچرخد. نه تنها در آمریکا بلکه در دنیا. این یک مسئله بسیار مهم و بزرگ است. اکنون به فرایندی فکر کنید که قرار است سیستم را به تعادلی با نرخهای بالاتر برساند. به نظر شما این فرایند بدون هزینه خواهد بود؟ فکر میکنید که کسی آسیب نمیبیند؟ فکر میکنید برنده و بازندهای در کار نخواهد بود؟ امکان ندارد». یا همان طور که لئونارد میگوید: «بحران مالی ۲۰۰۸ در واقع هرگز تمام نشد. این بحران تنها به شکل دیگری تغییر یافت که هزینه آن هنوز پرداخت نشده است».
ترجمه از نشریه Financial Times
عنوان اصلی مقاله: The Lords of Easy Money – Where the Fed went wrong
تاریخ انتشار: ۲۰ ژانویه ۲۰۲۲
نویسنده: Rana Foroohar
دیدگاهتان را بنویسید