تورم به برجام و درآمد ارزی ارتباطی ندارد، چه بسا درآمد ارزی سبب تورم بلند مدت شود

تورم به برجام و درآمد ارزی ارتباطی ندارد، چه بسا درآمد ارزی سبب تورم بلند مدت شود
علی سعدوندی، موسس کلینیک اقتصاد در خصوص وضعیت تورم در آینده ایران به بورس نیوز گفت: اجازه بدهید من سوال را برعکس سوال شما مطرح کنم. آیا ممکن است ما در سالهای آینده علی رغم وجود تحریمها تورم زیر ۲ درصد داشته باشیم؟ پاسخ به این سوال مثبت است.
تورم به برجام و درآمد ارزی ارتباطی ندارد / چه بسا درآمد ارزی سبب تورم بلند مدت شود
وی ادامه داد :ممکن است تورم را کاملا کنترل کنیم. تورم به طور مستقیم ارتباطی به برجام و درآمد ارز خارجی ندارد. چه بسا که اتفاقا مهمترین عامل تورم در ۵۰ سال گذشته افزایش ذخایر بانک مرکزی بود. یعنی افزایش ذخایر ارزی دولت موجب تورم بلندمدت شده است؛ بنابراین اینکه ما فکر کنیم در واقع، چون آمریکا از برجام خارج شده و ما تحریم هستیم به این دلیل تورم داریم خیر به این دلیل نیست. اما رانت و فساد میتواند موجب تورم بشود.
کنترل تورم ساده است/ سیاست های ابرتورمی سبب تورم شده است
وی افزود: به باور بنده اگر این شرایط در سالهای آینده ادامه پیدا کند، سیستم به سمت واگرایی رفته و به سمت بدتر شدن حرکت میکند. عجیب اینجاست که کنترل تورم بسیار ساده است. منظورم از بسیار ساده این است که نسبت به جراحیهای اقتصادی، کنترل تورم سادهتر انجام میشود. تعجب دارد که دولت و بانک مرکزی به سمت کنترل تورم نمیرود. البته در ظاهر کار سیاستهایی برای کنترل تورم در پیش گرفته میشود که متاسفانه این سیاستها نه تنها ضدتورمی نیست بلکه سیاستهای ابرتورمی است. شاید برخی با مفاهیم ” demand pull inflation ” و “cost-push inflation” آشنا باشند. در ادبیات اقتصادی عنوان میکنیم که دو نوع تورم داریم. یک نوع تورم طرف تقاضا یا “demand pull inflation” و دیگری تورم طرف عرضه یا “cost-push inflation” است. demand pull inflation به دلیل رشد پایه پولی و عامل اصلی رشد تورم در کشور ما بود. اما این طور نیست که ما تورم طرف عرضه نیز نداشته باشیم.
تورم طرف عرضه با محدود کردن طرف عرضه اتفاق می افتد
سعدوندی ادامه داد: متاسفانه با نگرش کاملا وارونهای که بخشهایی از دولت به خصوص وزارت صمت و کشاورزی دارند نه تنها تورم تخفیف پیدا نکرده بلکه cost-push inflation هم اتفاق افتاده است. اگر به صورت لغوی واژه “cost-push inflation” را ترجمه کنیم میشود هزینه، این تورم را میکشد. مساله اینجاست وقتی فرد اقتصاد نخوانده در منصب بالای اقتصادی قرار میگیرد جای تاسف است که این فرد احساس مسئولیت ندارد. این فرد فکر نمیکند که بدون تخصص شاید میتواند به معیشت هموطنان، خانواده و کشور خود صدمه بزند. وقتی فردی بدون کوچکترین آگاهی در سیاست گذاری اقتصادی به عنوان مثال سیاست گذاری صنعتی کشور قرار میگیرد، طبیعی است که تصور کند با کنترل قیمتها تورم از نوع “cost-push inflation” را کنترل میکند. در حالی که “cost-push inflation” تورم طرف عرضه است و زمانی اتفاق میافتد که عرضه محدود شود. شرایطی که در یک سال گذشته تشکیل شده است؛ و به طور مشخص وزارت صمت و برخی از وزارتخانهها نقش جدی در سرکوب قیمتی محصولات کشور داشتند.
افزایش هزینه ها و قیمت گذاری دستوری بلای جان صنعت لاستیک
وی بیان کرد: سال گذشته در چنین موقعی صنعت لاستیک بالاترین حاشیه سود را داشت. در این صنعت دو اتفاق همزمان رخ داد. یکی اینکه قیمت لاستیک تا پایان سال گذشته ۱۰۵ درصد افزایش پیدا کرد؛ بنابراین از طرف هزینه این صنعت تحت فشار قرار گرفت.
عدم افزایش قیمت در صنعت لاستیک این صنعت را به سمت ورشکستی سوق میدهد
سعدوندی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر نظر وزارت صمت این بود که اگر قیمت لاستیک افزایش پیدا کند به خودروسازان فشار میآید. خودروساز کشور در آستانه ورشکستگی قرار دارند درحالی که صنعت لاستیک وضعیت خوب از نظر رشد و تولید داشت. وزارت صمت در شهریور یا مهر سال گذشته اجازه افزایش قیمتی که پیش از آن برای صنعت لاستیک اعطا کرده بود را لغو کرد و اجازه افزایش قیمت لاستیک را نداد. این صنعت در عرض چند ماه از سودآورترین صنایع کشور به صنعت زیانده تبدیل شد و اگر ادامه پیدا کند به نظر بنده سرنوشت صنعت لاستیک سازی در کشور چیزی بهتر از صنعت نساجی نخواهد بود. روزی، کشور افتخار میکرد که کارخانه نساجی مازندران را دارد. زمانی کشور افتخار میکرد که صنعت نساجی در کاشان و سایر شهرستانهای ایران دارد. اما از آن صنایع نساجی آثاری نمانده است.
سیاست های صمت کاملا تورمی است
وی توضیح داد: سوال این است چگونه وزارتخانهای که نام صنعت را یدک میکشد تیشه به ریشه اقتصاد میزند. نمونه دیگر، یکی از شرکتهای فعال در زمینه دارویی و شیمیایی متاسفانه علیرغم تورم سنگین در سال گذشته وزارت صمت و سازمان غذا و دارو در حال فشار آوردن است که قیمت مثلا استامینوفن را کاهش دهد و این امر باعث میشود که این شرکت سودآوری کافی نداشته باشد. این سیاستها به ظاهر سیاستهای ضدتورمی است، اما در باطن به دلیل اینکه طرف عرضه اقتصاد را مخدوش میکند نه فقط موجب افزایش تورم میشود بلکه موجب کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری و کاهش اشتغال میشود. یعنی این سیاستها مسموم ترین و مخربترین سیاستهایی است که میشود در یک اقتصاد پیش گرفت.
سعدوندی ادامه داد: متاسفم که بگویم دولتی که بسیاری از مردم به دولت جدید و دولتی که خود را دولت مردمی میشناسد امید داشتند در جهتی از نظر اقتصادی حرکت میکند که ممکن است به تخریب پایههای صنعتی کشور بینجامد. با این شرایط نمیشود انتظار داشت که تورم را بتوان به خوبی کنترل کرد.
منبع آموزش اقتصاد ما تاریخ گذشته است
وی در پایان گفت: امیدوارم ذهنیتها اصلاح شود. باز تکرار میکنم که با ذهنیت ۵۰ سال گذشته نمیتوانیم تورم را کنترل کنیم. فکر و ایدههای جدید لازم است که این ایدهها در دنیا جدید نیست. بیش از ۱۸۰ کشور جهان به خوبی توانستند تورم را کنترل کنند. اما در کشور ما ایدههایی که در زمینه سیاست گذاری اقتصاد کلان مطرح است از کتابی است که بجز در جمهوری اسلامی ایران در هیچ کشوری تدریس نمیشود. کتاب اقتصاد کلان آقای برانسون که حدود ۵۰ سال پیش نوشته شده هنوز منبع آموزش اقتصاد در ایران است.
دیدگاهتان را بنویسید