ناترازی شبکه بانکی کشور

ناترازی شبکه بانکی کشور
سرمقاله دکتر علی سعدوندی و عباس محمدی، حسابدار رسمی، در روزنامه دنیای اقتصاد
ناترازی بانکهای ایرانی در دهه اخیر با سرعت بیشتری رو به وخامت نهاده است. این شرایط در نتیجه ضعف در سازوکارهای حاکمیت شرکتی [1]، اثربخش نبودن مدل نظارتی فعلی و نارسایی در سیستمهای نرمافزاری و سختافزاری اطلاعات مدیریت بانکها بهوجود آمده است که به رشد پایه پولی و نقدینگی منجر شده و تورم لجام گسیخته و کاهش ارزش پول ملی از پیامدهای آن است.
در ادامه برخی از دلایل این ناترازی را که از آن با عنوان شکاف ترازنامه بانکها یاد میشود، مرور میکنیم.
فهرست مطالب
دلایل ناترازی بانکها
1- مطالبات عمده سنواتی تعیین تکلیف نشده بانکها از دولت باعث انجماد بخش قابل توجهی از منابع بانکها شده است. شناسایی بدون وقفه درآمد حاصل از سود و وجهالتزام و عدمالنفع بابت مطالبات بانکها از دولت، تنها به پشتوانه تضمیننامههای دولتی انجام میشود.
این روند بدون توجه به سپری شدن زمان طولانی از نکول [2] وامها و نبود وثایق موثر جهت تسهیل در نقدپذیری این مطالبات، عدم طبقهبندی و احتساب ذخیره کاهش ارزش بابت اینگونه وامها همچنان ادامه دارد.
بهرغم ابهام در خصوص زمانبندی، ورود وجه نقد حاصله موجب شده سودهای بیکیفیت تعهدی در صورتهای سود و زیان بانکها شناسایی شود. درآمدهایی واهی که در مواردی منجر به توزیع منافع موهوم بین سهامداران شده است.
شبکه بانکی کشور با معضلات بی شماری مواجه است که زندگی هر روزه ما را دستخوش تغییر می کند. ما در کلینیک اقتصاد دوره سیاست گذاری پولی مدرن را طراحی کرده ایم تا نحوه ساز و کار نظام بانکی و تعامل در بازار بین بانکی و نحوه خلق و محو پول را شرح داده و دانشجویان به درک بالاتری در تحلیل اخبار و وقایع روز برسانیم. برای ثبت نام در این دوره کاربردی همین حالا کلیک کنید.
2- فرایند اعتبارسنجی داخلی مشتریان در بانکها از کارآمدی لازم برخوردار نیست. استفاده از روشهای سنتی که عمدتا بر اساس شاخصهای گذشتهنگر [3] احتمال نکول وام را برآورد مینماید و ضعف صنعت رتبهسنجی اعتباری در کشور، موجب شده مشتریان با کیفیت اعتباری پایین به نحو مناسب از مشتریان خوب تفکیک نشوند.
این نارسایی به تخصیص غیر بهینه منابع نقد و انحراف مصارف اعتباری بانکها منجر میشود که یکی از پیامدهای اصلی آن کاهش اثربخشی بانکها در تامین مالی تولید و فعالیتهای مولد اقتصادی کشور است که موجب کاهش رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی میشود.
3- بهرغم اینکه بخش عمده بار تامین مالی اقتصاد کشور بر عهده بانکها است، ساختار کارآمدی جهت نظارت پس از اعطای اعتبارات در اکثر بانکها وجود ندارد. مشاهدات تجربی نشان میدهد یکی از دلایل تورم افسارگسیخته فعلی، انحراف منابع از فعالیتهای تولیدی به سمت سفتهبازی است.
پیامد نارساییهای فوق، افزایش مطالبات غیرجاری بانکها و افزایش ریسک نقدینگی است که موجب شده بانکها جهت انجام تعهدات خود به بازارهای موازی با نرخهای تامین مالی بالاتر مراجعه کنند.

4- با وجود اینکه مهلتهای زمانی مندرج در قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر جهت واگذازی اموال و سهام مازاد بانکها سپری شده، اهداف مدنظر آن در خصوص فروش، تاکنون عملیاتی نشده است. علاوه بر چالشهای آمادهسازی سهام شرکتهای مشمول واگذاری، به دلیل نوسان بالای قیمتهای بازار، ریسک قیمتگذاری سهام و اتخاذ تصمیم نسبت به فروش آنها بالا بوده است.
سوابق قبلی ورود مراجع متعدد نظارتی به پرونده واگذاریها و تشکیل پرونده قضایی برای ارکان مسئول فروش داراییها بعد از واگذاری، جو رعب و وحشت را بر فضای واگذاریها حاکم کرده است. تورم بالا نیز نگهداری این اموال را به دلیل افزایش ارزش آنها جذاب میکند.
این موارد موجب شده بخشی از منابع بانکها که میتوانست صرف فعالیتهای مولد بانکداری شود منجمد باقی بماند.
5- تصویب درآمدهای تحققناپذیر و نداشتن واقعبینی در تخصیص منابع بودجه موجب شده بانک مرکزی و بانکهای تجاری از دیرباز به عنوان منبعی جهت تامین کسری بودجه دولتها شناخته شوند. با این نگرش زیانبار و نامطلوب، هرساله تکالیف متعدد در قالب قانون بودجه سنواتی جهت پرداخت تسهیلات تکلیفی با نرخهای ترجیحی بر عهده بانکها گذاشته میشود.
اجرای این تکالیف با توجه به محدودیت منابع بانکی، ناترازی بانکها را افزایش داده که به سبب تاثیر آن بر کاهش سود مشاع، تضییع حقوق سپردهگذاران را در پی داشته است.
6- استفاده نادرست از ظرفیتهای قانونی امهال مطالبات، باعث کاهش کیفیت داراییهای اعتباری شده و با افزایش ریسک نکول موجبات انجماد منابع و ناترازی را فراهم کرده است.
نگارندگان بر این باورند حتی در صورت رفع کامل تحریمهای بانکی، در صورت برطرف نکردن موارد اشارهشده، شکاف در ترازنامه نظام بانکی(عدم توازن رشد داراییها و بدهیها) منجر به افزایش ریسک نقدینگی شده و پدیده هجوم سپردهها (Bank Run) [4] و بحران مالی و اقتصادی ناشی از آن، دور از ذهن نخواهد بود.
رفع ناترازی بانکها نیازمند بازنگری در فرایندها و رویههای موجود و ایجاد سازو کارهایی است که به صورت فهرستوار در ادامه میآید.
بیشتر بخوانید: تاریخچه هراسهای بازار
راهکار رفع ناترازی بانکها
1- فرایند بررسیهای نظارتی شامل الزامات درون سازمانی و بیرونی است. استقرار حاکمیت شرکتی اثربخش، کنترلهای داخلی کارآمد و چارچوب مدیریت ریسک موثر از جمله الزامات درون سازمانی بوده و الزامات بیرونی همچون تخصیص منابع کافی به حسابرسان مستقل برای انجام حسابرسی و نظارت بر رعایت استانداردهای کنترل کیفیت و بهرهگیری از مدل نظارتی به روز و کارآمد توسط ناظران بازار پول و سرمایه باید به جد پیگیری شود.
هر چند استقرار فرایند بررسی نظارتی در بیانیه بال (بازل) 3 به عنوان یکی از ارکان اصلی مقررات کفایت سرمایه مورد تاکید قرار گرفته لیکن بانکهای کشور به ویژه در بخش دولتی بدان بیتوجه بوده و در مواردی که اجرا شده فقط به صورت شکلی پیادهسازی شده است.
برای حل مشکلات بانکی، رویکرد پیشگیرانه و بازنگری فرایندهای نظارتی با هدف ارتقای اثربخشی آنها توصیه میشود.
2- متاسفانه عمده بانکهای بزرگ دولتی به رغم پیشرفتهای حاصله در اجرای سیستمهای کسبوکار بانکی در بخش نرمافزارهای مورد نیاز برای گزارشگری مالی و حسابداری مدیریت از جمله سیستم جامع مدیریت دارایی-بدهی (ALM) توفیقی نداشتهاند.
وجود اطلاعات صحیح و به موقع از پیش شرطهای بهبود تصمیمگیریهای مدیریتی است که در گام اول برای تداوم فعالیت و حفظ توان رقابتی و در گامهای بعدی برای تحکیم ارتباط بانکی با کشورهای دیگر ضروری است.
3- در سالهای گذشته نسبت کفایت سرمایه [5] بانکها به ویژه بانکهای بزرگ دولتی نامطلوب بوده است. با وجود این، اقدام موثری از سوی سهامداران برای ترمیم سرمایه بانکها انجام نشده و عمده افزایش سرمایهها از محل مازاد ناشی از تجدیدارزیابی داراییها بوده است که جزو منابع سرمایهای باکیفیت محسوب نمیشود.
همچنین نهتنها مطالبات سنواتی از دولت تعیین تکلیف نشده، بلکه دولتها کسری نقدینگی خود را با عناوین مختلف از بانکهای تجاری تامین مینمایند و منجر به افزایش مطالبات از دولت میشوند. رویه کسری بودجه فزاینده دولت در سالهای گذشته حاکی از نبود افق روشن جهت تسویه مطالبات بانکی دولت در آینده نزدیک است.
اما دولت میتواند از طریق خصوصیسازی اموال و سهام قابل واگذاری خود و انتشار عمومی اوراق، عواید حاصل را صرف رفع ناترازی بانکهای دولتی کند.
4- تصمیمگیری صحیح نیازمند شناخت درست صورت مسئله است. تجربیات جهانی نشان میدهد برنامههای بازبینی کیفیت داراییها (AQR)، ابزاری مناسب جهت حل مسئله موجود است. برآورد دقیق ارزش وثایق داراییهای اعتباری منجمد و فروش اموال مازاد، به ریسک نقدینگی و توسل به بانک مرکزی را کاهش میدهد.
5- توسعه رتبهسنجی اعتباری مستقل مشتریان، درصد نکول وامها را کاهش داده و از انجماد منابع و ناترازی پیشگیری میکند. اصلاح شیوه سنتی بودجهریزی کشور از جمله تفکیک بودجه ارزی از ریالی که مطالبه صاحبنظران حوزه مالی و اقتصاددانان کشور است و آموزش افراد درگیر در فرایند تصویب بودجه در خصوص آثار زیانبار تکالیف قانونی برای بانکها بخش عمده مشکل را مرتفع خواهد کرد.
سوالات متداول
علتهای اصلی ناترازی بانکهای ایرانی در سالهای اخیر چیست؟
ناترازی بانکهای ایرانی عمدتاً به دلیل ضعف در سازوکارهای حاکمیت شرکتی، ناکارآمدی مدل نظارتی فعلی و کمبود در سیستمهای نرمافزاری و سختافزاری مدیریت اطلاعات بانکها رخ داده است. این عوامل به انجماد منابع بانکی، شناسایی سودهای موهوم، تخصیص غیر بهینه منابع، نبود نظارت پس از اعطای اعتبار، عدم موفقیت در فروش داراییهای مازاد، استفاده نادرست از امهال مطالبات و نقشآفرینی بانکها به عنوان منبع تامین بودجه دولت منجر شده و باعث افزایش پایه پولی، رشد نقدینگی، افزایش مطالبات غیرجاری و نهایتاً تورم و کاهش ارزش پول ملی شده است.
چرا ناترازی بانکها میتواند به بحران مالی و هجوم سپردهگذاران (Bank Run) منجر شود؟
اگر شکاف ترازنامه (عدم توازن رشد داراییها و بدهیها) بانکها برطرف نشود—even اگر تحریمهای بانکی کاملاً رفع شود—ریسک نقدینگی افزایش مییابد. در این شرایط، اعتماد سپردهگذاران به توان بازپرداخت بانکها کاهش مییابد، که این مسئله میتواند هجوم سپردهگذاران (Bank Run)، بحران مالی و حتی بحران اقتصادی را به دنبال داشته باشد. علت این است که بانک فاقد نقدینگی کافی برای پاسخگویی به برداشتهای گسترده سپردهگذاران خواهد شد.
راهکارهای اساسی رفع ناترازی بانکها در ایران چیست؟
برای رفع ناترازی بانکهای ایرانی چند راهکار کلیدی وجود دارد:
استقرار حاکمیت شرکتی اثربخش، کنترل داخلی قوی و مدل نظارتی به روز و مؤثر و انجام حسابرسی مستقل و دقیق.
بهبود زیرساختهای اطلاعاتی و راهاندازی سیستمهای جامع مدیریت دارایی-بدهی (ALM) جهت تصمیمگیری مدیریتی.
افزایش و ترمیم سرمایه واقعی بانکها، تعیین تکلیف مطالبات بانکها از دولت و استفاده از خصوصیسازی و انتشار اوراق با هدف رفع ناترازی.
انجام برنامههای بازبینی کیفیت داراییها (AQR) و فروش و تسویه داراییها و وثایق غیرمولد برای کاهش ریسک نقدینگی.
توسعه رتبهسنجی اعتباری مستقل، اصلاح بودجهبندی کشوری (مانند تفکیک بودجه ارزی و ریالی) و آموزش مسئولان در خصوص آثار تکالیف قانونی بر ناترازی بانکها.
منابع
[1] Corporate Governance (Investopedia)
[3] Lagging Indicator (Investopedia)
[5] Capital Adequacy Ratio (Investopedia)

سیاست های پولی بانک های مرکزی بیش از آنکه بدانیم بر ارزش سرمایه ما تاثیر گذارند. به همین علت ما در کلینیک اقتصاد دوره جامعی برای شناخت سیاست های پولی مدرن طراحی کردیم تا برای دانشجویان چگونگی عملکرد این سیاست هارا تشریح کرده و راه های تاثیر گذاری این سیاست ها بر تورم و رشد اقتصاد را آموزش دهیم. برای شرکت در این دوره کلیک کنید.
Related Posts

16 خرداد 1404

14 خرداد 1404

21 تیر 1403
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مشخص نیست این پایه پولی فقط اسکناس چاپ شده هست یا اعتباری که بدون چاپ پول به حساب ها واریز میشه ، بخشی از ناترازی پنهان به علت ناتوانی بانک در پرداخت پول نقد به صاحبان حساب است و بخشی از بابت تجدید ارزیابی دارائی ها و ارزش موهومی که در صورت های مالی بانک ها گزارش شده اما عملا در پرداخت بدهی ها قابل استفاده نیست .
من فقط موندم توی این وضعیت پول پس انداز کنم یا کود حیوانی انبار کنم .
پشکل هر روز افزایش قیمت داره اما پول هر روز کاهش ارزش داره ، واسه آدم های کم سواد مثل ما حقایق مهم هست نه اوهام و انتزاعات شما .