مشکل اقتصاد ایران کجاست؟

مشکل اقتصاد ایران
دکتر علی سعدوندی، اقتصاددان برجسته، در مصاحبهای با فرارو به تبیین اولویتهای اساسی اقتصاد ایران پرداخت و با صراحت اعلام کرد که «تورم» مهمترین و فوریترین معضل کنونی اقتصاد کشور است. وی در تحلیل خود تأکید کرد که تورم نه تنها سد راه رشد فعالیتهای اقتصادی است، بلکه به شدت فضای اطمینان در اقتصاد ملی را فرسوده میکند و امکان پیشبینی و برنامهریزی را از فعالان اقتصادی سلب مینماید.
از نگاه دکتر سعدوندی، پیامدهای تورم به مراتب فراتر از کاهش قدرت خرید و دشواری معیشتی خانوارهاست. او میگوید: تورم بهطور مستقیم موجب رشد نابرابری در جامعه میشود؛ هر بار که نرخ تورم افزایش مییابد، شکاف ثروت بین طبقات جامعه عمیقتر میگردد و عدالت اقتصادی بیشتر به مخاطره میافتد. این افزایش نابرابری، مستقیماً بر بازار ارز نیز اثر میگذارد و به واسطه ایجاد بیثباتی و انتظارات منفی، التهابات بازارهای مالی و پولی را دوچندان میسازد.
در نتیجه، از دیدگاه این اقتصاددان، ریشه بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی ایران را باید پیش از هر چیز در تورم جستوجو کرد. او خاطرنشان میکند که مهار پایدار تورم، پیشنیاز اساسی برای ایجاد ثبات، شکوفایی تولید و بهبود سطح زندگی آحاد جامعه است. از این منظر، هیچ چالشی برای اقتصاد کشور، از حیث اهمیت و فوریت، در جایگاهی بالاتر از بحران تورم قرار نمیگیرد. لذا حل این مسأله باید در صدر اولویتهای سیاستگذاری اقتصادی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید: تورم در ایران، نگاهی به آرای نوبلسیت ها و اقتصاددانان برتر دنیا
فهرست مطالب
مقابله با تورم: ضرورت مهار رشد نقدینگی و اصلاح ساختار بودجه دولت
یکی از محورهای اساسی گفتوگوی دکتر سعدوندی، لزوم مهار نقدینگی فزاینده در اقتصاد ایران به عنوان شرط لازم برای کنترل تورم است. وی تأکید میکند که تا زمانی که رشد نقدینگی در اقتصاد مهار نشود، هرگونه تلاش برای کنترل تورم به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. رشد بیش از اندازه نقدینگی به راحتی میتواند تمام سیاستهای اصلاحی را بیاثر کند، چرا که موتور تورم عملاً به وسیله حجم پول و اعتبار در گردش روشن نگه داشته میشود.
در این چارچوب، دکتر سعدوندی به دو راهکار اساسی برای مهار نقدینگی اشاره میکند: افزایش درآمدهای دولت و رفع کسری بودجه در بلندمدت، و تامین کسری بودجه صرفاً از محل فروش اوراق بدهی در کوتاهمدت. این نگاه نشان میدهد که اصلاح ساختار بودجهای کشور نه فقط برای تعادل مالی دولت ضروری است، بلکه ابزار حیاتی برای کنترل سیاستهای پولی و حفظ ثبات اقتصادی محسوب میشود. در نبود درآمد پایدار، اتکای دولت به منابع بانک مرکزی تبدیل به عاملی برای تزریق پول پرقدرت و نهایتاً دامن زدن به تورم خواهد شد.
در واقع، تجربه اقتصادی ایران در دهههای گذشته نشان داده که کسری بودجه پیوسته و مزمن، همواره یکی از منابع اصلی رشد نقدینگی و بحرانهای تورمی کشور بوده است. هر بار که دولت به جای اصلاح ساختاری، به راهحلهای کوتاهمدتی مانند استقراض از بانک مرکزی یا برداشت مستقیم از منابع، متوسل شده، حجم پول در اقتصاد به شکل سرسامآور افزایش یافته و موج تورم، معیشت جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. لذا دستیابی به بودجه متعادل و پایدار، شرط اساسی برای خروج از دایره باطل تورم تلقی میشود.
در مجموع، راهبرد مقابله با تورم نه فقط در سیاستهای دستوری یا قیمتگذاری متمرکز نمیشود، بلکه نیازمند انضباط مالی جدی و اصلاح راهکارهای تأمین مالی دولت است. اگر هر دو وجه، یعنی افزایش درآمدهای پایدار و مدیریت علمی کسری بودجه عملی نشود، کنترل تورم صرفاً آرزویی دور از دسترس باقی خواهد ماند.
مفاهیمی مانند تورم، اشتغال و رشد از مفاهیم اصلی و ضروری اقتصاد کلان است که با در لحظه به لحظه زندگی ما درتنیده است. یادگیری این مفاهیم نه یک کسب دانش، که یک نیاز است. برای یادگیری اقتصاد کلان مطابق با بالاترین استانداردهای جهانی، کلیک کنید.

چالش بانکهای تجاری و ضرورت اصلاح نظام نظارت بانکی
کتر سعدوندی در ادامه گفتوگو، با اشاره به نقش بیبدیل بانکهای تجاری در خلق نقدینگی در اقتصاد ایران، بر لزوم بازنگری و تقویت نظارت بر این نهادها تأکید کرد. طبق دیدگاه او، بخشی قابل توجه از رشد نقدینگی، نه از کانال دولت، بلکه از طریق اعتباردهی گسترده بانکهای تجاری به بخشهایی است که عمدتاً بازپرداخت مؤثری صورت نمیگیرد. این پدیده موجب میشود حجم وسیعی از پول وارد اقتصاد شود، بیآنکه معادل آن تولید واقعی یا بازگشت منابع صورت پذیرد.
یکی از مشکلات ریشهای در این فرآیند، اعطای تسهیلات به افراد یا بنگاههایی است که فاقد اهلیت اعتباری مناسباند و قابلیت بازپرداخت وام خود را ندارند. این ناکارآمدی نه فقط باعث اتلاف منابع بانکی و افزایش معوقات، بلکه به مرور زمینه خلق نقدینگی بیپشتوانه را فراهم میکند. از سوی دیگر، بحران مطالبات غیرجاری بانکها اقتصاد را با زنجیرهای از مشکلات جدید روبهرو میسازد که پیامدهای آن در ابعاد تورم، تضعیف پایه پولی، و حتی بیاعتمادی عمومی نسبت به نظام بانکی هویدا میشود.
در چنین شرایطی، دکتر سعدوندی بر ضرورت ایجاد نهادهای نظارتی جدید و مؤثر تأکید میکند. تجربه کشورهای پیشرو نشان میدهد که نظام بانکی زمانی میتواند نقش موتور محرک تولید و رشد اقتصادی را به شکل سالم ایفا کند که تحت نظارت دقیق، شفاف و پاسخگو باشد. به بیان دیگر، مهار نقدینگی و اصلاح فرآیند خلق پول، بدون اصلاح اساسی ساختار نظارت بانکی و ایجاد سازوکارهای جدید برای کنترل رفتار بانکها، عملاً غیرممکن خواهد بود.
در نهایت، اگر سیاستگذاران اقتصادی بخواهند مسیر رشد نقدینگی را کنترل کنند و مانع خلق پول بیضابطه در نظام بانکی شوند، باید از طریق تدوین مقررات سختگیرانهتر، شفافیت بیشتر در مانده تسهیلات و مطالبات، ارزیابی دقیق اعتبارسنجی مشتریان و برخورد قانونی با تخلفات بانکی وارد عمل شوند. بدون نظارت هوشمند و فراگیر بر این بخش کلیدی، تلاشها برای مهار تورم و ایجاد ثبات اقتصادی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.

مجوزها آفت اقتصاد ایران هستند
یکی از مسائل اساسی که دکتر سعدوندی بر آن تأکید دارد، نقش مجوزها و مقررات زائد در ایجاد رکود و بیکاری در اقتصاد ایران است. او با صراحت بیان میکند که حتی اگر تورم کنترل شود، اما بستر لازم برای رشد اقتصادی فراهم نباشد، اقتصاد ایران همچنان با مشکلات عمدهای مانند بیکاری دست به گریبان خواهد بود. نبود رشد اقتصادی به معنی عدم خلق فرصتهای شغلی جدید است و این امر مستقیم به افزایش بیکاری و کاهش سطح رفاه جامعه منجر میشود. به باور او، یکی از زیرساختیترین موانع در مسیر توسعه اقتصادی کشور، همین ساختار پیچیده و بوروکراتیک صدور مجوزهاست.
وی تاکید میکند که معضل مجوزها نهتنها مانع آغاز به کار کسبوکارها و سرمایهگذاریهای نوین میشود، بلکه توان رقابتپذیری و پویایی اقتصادی را هم کاهش میدهد. در بسیاری از موارد، فعالان اقتصادی مجبورند برای راهاندازی یا توسعه فعالیت خود، ماهها و حتی سالها در انتظار دریافت مجوزهای رسمی از نهادهای مختلف باقی بمانند. این روند فرسایشی و پرهزینه، سرمایهگذاران داخلی و خارجی را دلسرد میکند و موجب شده که بسیاری از فرصتهای اقتصادی بالقوه، بالفعل نشود. افزون بر آن، وجود این همه مجوز و مقررات، فضا را برای رانت و فساد نیز باز میگذارد.
این اقتصاددان اشاره میکند که طی سالهای گذشته نه تنها اقدام جدی و فراگیر برای مقرراتزدایی صورت نگرفته، بلکه بعضاً به حجم و پیچیدگی قوانین و مقررات افزوده شده است. اصطلاح “تورم مقرراتی” بهدرستی وضعیت فعلی اقتصاد ایران را توصیف میکند؛ چرا که به جای تسهیل فضای کسبوکار، موانع اداری و قانونی هر روز بیشتر شده و بار سنگینتری بر شانه تولیدکنندگان و کارآفرینان افزوده شده است. چنین شرایطی محیط کسبوکار را غیررقابتی و ناکارآمد میسازد.
همچنین وی ابراز امیدواری میکند که اگر معضل مجوزها به شکل ریشهای و اساسی حل شود و همزمان سیاستهای جدی برای مهار تورم اتخاذ گردد، روند رشد اقتصادی کشور میتواند رو به افزایش بگذارد. او خاطرنشان میکند که تنها با برداشتن این موانع میتوان امید داشت که بسیاری از مشکلات اقتصادی نظیر بیکاری، رکود و حتی بخشی از تورم به مرور زمان برطرف شود. بنابراین مقابله با بوروکراسی و تسهیل فضای کسبوکار، باید به اولویت اصلی سیاستگذاران اقتصادی کشور تبدیل شود.
ضرورت تفکیک بودجه ارزی و ریالی؛ شرط عبور از چرخه تورم نفتی
یکی از مباحث کلیدی مطرحشده در تحلیل دکتر سعدوندی، مسأله تفکیک بودجه ارزی و ریالی است. او تاکید میکند که شیوه کنونی استفاده از درآمدهای ارزی، به ویژه درآمد حاصل از نفت، عملاً موجب بازتولید «بیماری هلندی»[3] و تشدید تورم در اقتصاد کشور شده است. تجربه بیش از پنج دهه گذشته نشان میدهد هرگاه درآمد نفتی افزایش یافته، به جای هدایت این درآمدها در مسیر توسعه زیرساختها یا سرمایهگذاری مولد، بخش عمده آن صرف واردات و هزینههای جاری دولت شده است. این رفتار ساختاری موجب تضعیف تولید داخلی و افزایش اتکا به واردات شده و در نهایت، شوکهای ارزی و تورمی پیدرپی اقتصاد کشور را آسیبپذیر کرده است.
از نگاه این کارشناس، راهحل بنیادین عبور از این چرخه مخرب، اجرای بستهای هماهنگ از اصلاحات است که در آن محوریت باید با «تفکیک بودجه ارزی و بودجه ریالی» باشد. این اقدام به معنای آن است که درآمدهای ارزی دولت نباید بهطور مستقیم وارد بودجه ریالی شده و بر پایه پول ملی خرج شود؛ بلکه باید این درآمدها به عنوان دارایی و ذخیره خارجی مدیریت شوند تا از ایجاد شوکهای پولی و افزایش نقدینگی بیضابطه جلوگیری شود. این روش نه فقط باعث کاهش تورم میشود، بلکه مانع تزریق نقدینگی ارزی غیرمولد به اقتصاد خواهد شد.
متأسفانه تا امروز ساختار بودجه کشور به نحوی بوده که هرگونه افزایش درآمد ارزی، به جای کمک به توسعه و ثبات اقتصادی، به عامل فشار و تهدیدی جدی برای تولید و اشتغال داخلی بدل شده است. این وضعیت سبب شده حتی لحظاتی که ایران به ارزآوری بالایی دست یافته، پیامدهای منفی آن در قالب افزایش واردات، رکود تولید داخلی و رشد تورم عیان باشد. بنابراین، بدون اصلاح این مسیر و جداسازی کارکرد دو بودجه ارزی و ریالی – و مدیریت حرفهای هر کدام – نمیتوان شاهد بهبود پایدار شرایط اقتصادی بود.
در مجموع، تا زمانی که این اصلاح ساختاری در بودجه رخ ندهد، آسیبپذیری اقتصاد ایران در برابر بازگشت یا قطع درآمدهای نفتی ادامه خواهد داشت. لذا تفکیک بودجه ارزی و ریالی نه یک توصیه اختیاری، بلکه یک ضرورت حیاتی برای ایجاد ثبات و توسعه بلندمدت اقتصادی کشور به شمار میآید.

آسیبهای بهرهبرداری نادرست از درآمد نفت و تجربه تلخ واردات محور
دکتر سعدوندی با بیان مثالهایی روشن، عواقب بهرهبرداری نادرست از درآمدهای نفتی را مورد انتقاد قرار میدهد. او تصریح میکند که ایران با وجود دههها برخورداری از درآمد عظیم ارزی، همچنان از کمبود زیرساختهایی مانند راهآهن مدرن رنج میبرد؛ چرا که عمده درآمد نفت به جای سرمایهگذاری در پروژههای زیربنایی، صرف تأمین کالاهای مصرفی مانند خوراک دام، طیور و روغن نباتی شده است. این سیاست وارداتمحور، باعث ناکامی در توسعه صنایع داخلی و سرکوب تولید ملی شده است و وابستگی کشور به واردات را بیشتر کرده است.
در چنین شرایطی، واردات گسترده محصولاتی که امکان تولید داخل آنها وجود دارد، ضربههای جبرانناپذیری به بنگاههای داخلی وارد میکند. تولیدکنندگان ایرانی به دلیل نبود حمایت کافی و حضور پررنگ کالاهای وارداتی با قیمتهای پایینتر، قدرت رقابت و ادامه فعالیت خود را از دست دادهاند. این وضعیت به مرور زمان بستر رکود و بیکاری را فراهم آورده و رشد اقتصادی کشور را بهشدت محدود ساخته است.
همچنین او به این نکته اشاره میکند که حتی برداشته شدن تحریمها و افزایش موقت درآمد ارزی نیز نتوانسته است به سود اقتصاد کشور منجر شود. او به تجربه برجام اشاره میکند؛ زمانیکه رشد اقتصادی ناگهانی صرفاً به خاطر افزایش فروش نفت اتفاق افتاد، اما دستاورد آن در عمل برای آحاد جامعه محسوس نبود و هیچگونه تغییر بنیادی در ساختار اقتصادی کشور ایجاد نشد. درست به همین دلیل است که افزایش درآمد نفتی، اگر به صورت مولد و هدفمند هزینه نشود، نه تنها سودی برای مردم ندارد، بلکه باعث تثبیت و حتی تعمیق مشکلات قبلی خواهد شد.
وی هشدار میدهد که تا زمانی که منطق هزینهکرد درآمدهای نفتی اصلاح نشود و سیاستگذاران صرفاً افزایش درآمد ارزی را یک امتیاز و فرصت تلقی کنند، مشکلات اقتصادی کشور نهتنها حل نمیشود، بلکه ممکن است با برداشته شدن موانعی مانند تحریمها، حتی وضعیت بدتر هم گردد. راه رهایی ایران، عبور از مدیریت سنتی و اصلاح اساسی جهتدهی درآمدهای ارزی و تقویت تولید داخلی است.

مشکل اقتصاد ایران از زمان هویدا تا امروز
دکتر سعدوندی تأکید نمود: تا زمانی که مکانیسمهای داخلی اقتصاد مثل معضل انحصارات و مجوزها و پولیسازی کسری بودجه و تبدیل درآمد نفت به تورم ادامه داشته باشد امیدی نخواهد بود که با لغو تحریمها وضعیت ما بهتر گردد. من معتقدم با دنیا باید بهترین رابطه را طی کنیم، اما در نهایت این تحریمها نیست که مشکلات اقتصادی ما را ایجاد نموده، بلکه طرز فکر کل جامعه ایرانیِ داخل و خارج کشور عامل اصلی معضلات اقتصادی بوده. چه افرادی که در مصدر امور بودهاند، چه افرادی که منتقد دولتاند و چه اپوزیسیون خارج از کشور. همه اینها طرز فکر مشابهی درباره اقتصاد کشور خواهند داشت. که این طرز فکر بسیار مخرب است و از زمان هویدا تا امروز هم ادامه داشته است. همچنین پولیسازی کسری بودجه و نقش تخریبی درآمد نفتی سالیان سال است که ادامه دارد.
برخوردهای قیمتگذاری و تعزیراتی که از زمان هویدا شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. این یعنی جامعه ایرانی با این طرز تفکر اداره اقتصاد کشور اداره میشود. و به این اعتقاد دارد. اما این طرز فکر بسیار بد است.
او اضافه کرد: اگر در داخل قوی بودیم. اصلاً اعمال مهم نبود. و تحریمها مؤثر نمی بود. چرا ما تحریمیم؟ چون ضعیفیم. چون بنیه اقتصادی ما ضعیف است. چرا بنیه اقتصادی ما ضعیف است؟ یک دلیلش سیاستهای مخربی مانند ارز ۴۲۰۰ تومانی است، آن قدر این مسئله به اقتصاد کشور صدمه وارد کرده که به باور من کم از تحریمها نبوده. اما مقامات و صاحبان قدرت در این کشور به دنبال رانتپاشی بودهاند. و بعد فساد خواهد بود که اتفاق میافتد و البته برخی افراد از این مسائل موجود منتفع خواهد شد.
دکتر سعدوندی با مرور تاریخ اقتصاد معاصر ایران تأکید دارد که ریشه بسیاری از مشکلات کنونی کشور، در ساختارهای نادرست و نوع نگاه غالب بر مدیریت اقتصادی نهفته است. او خاطرنشان میکند که معضلاتی همچون انحصارات، بروکراسی مجوزمحور، پولیسازی مکرر کسری بودجه و تبدیل درآمدهای بادآورده نفتی به تورم، به صورت مستمر و بدون اصلاح جدی از دوران هویدا تا به امروز در اقتصاد ایران تداوم یافتهاند. این الگوها و سیاستها، نه تنها مانع رشد و پویایی اقتصاد شده، بلکه موجب نهادینه شدن وابستگی، رانتخواری و بیثباتی در فضای کسبوکار شده است.
یکی از مهمترین ایرادهای وارده، نگاه تعزیراتی و دستوری به قیمتگذاری و مدیریت بازار است. از اوایل دهه ۱۳۵۰ به بعد، برخوردهای دولتی با بازار و قیمتها، همواره مبتنی بر سرکوب و دستورالعملهای دستوری بوده و کمتر شاهد اعتماد به سازوکار بازار آزاد و رقابت سالم بودهایم. این شرایط نه تنها کارایی اقتصادی را کاهش داده، بلکه فرصتهای برابر را از بین برده و انگیزه سرمایهگذاری و نوآوری در بخش خصوصی را بهشدت تضعیف کرده است. پیوستگی این سیاستها در طول چند دهه گذشته نشان میدهد که مساله تحریم، تنها بخشی از مشکلات اقتصادی ایران است و عوامل درونی، نقش مهمتری در وضعیت فعلی داشتهاند.
در نهایت، فساد ساختاری و رانتپاشی نیز از دیگر مشکلات اساسی ناشی از این طرز فکر مخرب است. سیاستهایی مانند ارز ترجیحی (۴۲۰۰ تومانی) عملاً بستری برای شکلگیری رانتهای کلان، سوءاستفاده و نابرابری ایجاد کردهاند. به باور دکتر سعدوندی، تا زمانی که بنیه و ساختار اقتصاد ایران تقویت و اصلاح نشود و نگاه مدیریت اقتصادی از رویکردهای سنتی و دستوری به سمت برنامهریزی علمی و سازوکار رقابتی تغییر نکند، نمیتوان انتظار داشت که حتی با نبود تحریمها، اقتصاد کشور مسیر رشد و توسعه را طی کند. به بیان دیگر، قدرت و مقاومت اقتصاد از درون ساخته میشود؛ با اصلاحات واقعی، شفافیت و مشارکت بخش خصوصی، نه با تکیه بر درآمد نفت و سیاستهای رانتزا.
سوالات متداول
۱. مهمترین مشکل فعلی اقتصاد ایران چیست؟
مهمترین و فوریترین مشکل اقتصاد ایران، تورم مزمن و بالاست. تورم نه تنها باعث کاهش قدرت خرید مردم میشود، بلکه رشد اقتصادی را متوقف کرده، بیثباتی و نابرابری در جامعه ایجاد میکند و حتی مشکلات بازار ارز را تشدید مینماید.
۲. ریشه اصلی افزایش نقدینگی و تورم در اقتصاد ایران چیست؟
رشد نقدینگی عمدتاً ناشی از کسری بودجه دولت و خلق پول توسط بانکهای تجاری است. دولتها به جای افزایش درآمدهای پایدار یا کنترل هزینهها، کسری بودجه را با استقراض از بانک مرکزی یا فروش منابع بدون پشتوانه جبران میکنند که همین امر به افزایش بیبرنامه نقدینگی و در نهایت تورم منجر میشود.
۳. چرا اصلاح ساختار بودجه و جداسازی بودجه ارزی از ریالی پیشنهاد میشود؟
زیرا استفاده بیضابطه از درآمدهای ارزی (نفتی)، موجب واردات کالاهای مصرفی، بیماری هلندی و فشار بر تولیدکننده داخلی میشود. با جداسازی بودجه ارزی، دولت میتواند درآمد نفت را بهشکل ذخیره خارجی نگهداری و از تزریق مستقیم آن به بودجه ریالی و افزایش نقدینگی پیشگیری کند؛ اقدامی که در بسیاری از کشورها تجربه شده است.
۴. نقش مجوزها و مقررات زائد در رکود و بیکاری چیست؟
ساختار بروکراتیک و الزامات متعدد اخذ مجوز، یکی از موانع اصلی آغاز و توسعه کسبوکار در کشور است. این فرآیند نه تنها کارآفرینان را دلسرد میکند و عامل بیکاری میشود، بلکه زمینه رانت، فساد و ناکارآمدی اقتصاد را تقویت مینماید.
۵. رفع تحریمها میتواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند؟
خیر؛ به باور دکتر سعدوندی و شواهد تاریخی، حتی اگر تحریمها برداشته شود، بدون اصلاح ساختاری در مکانیسمهای داخلی اقتصاد (مانند قطع پولیسازی کسری بودجه، رفع انحصارات و اصلاح سیاستهای بودجهای) مشکلات پابرجا خواهند ماند یا حتی وضعیت بدتر میشود.
۶. چرا سیاست ارز ترجیحی (۴۲۰۰ تومانی) به اقتصاد ایران آسیب زد؟
ارز ترجیحی باعث برهم خوردن تعادل بازار، ایجاد رانتهای کلان برای گروهی خاص و گسترش فساد شد؛ این سیاست هم منابع کشور را اتلاف کرد و هم رقابتپذیری تولیدکننده داخلی را کاهش داد، تا حدی که آسیبهایش از برخی تحریمها نیز بیشتر ارزیابی میشود.
نتیجه گیری
مرور عمیق ریشههای بحران اقتصادی ایران به روشنی نشان میدهد که مسأله تحریمها هرگز دلیل اصلی رکود، تورم و ضعف تولید ملی نبوده است. بلکه، آنچه اقتصاد ایران را در مسیر ناکارآمدی و نااطمینانی قرار داده، استمرار ساختارهای معیوب مدیریتی، وابستگی بیش از حد به درآمد نفت، نبود شفافیت در بودجه و تداوم سیاستهای سرکوبگرانه و رانتی است. تجربه دهههای گذشته حکایت میکند هر بار که نفت درهای خود را به روی درآمدهای ارزی گشوده، به جای بهرهبرداری اصولی و سرمایهگذاری زیربنایی، این درآمدها در قالب واردات بیرویه و هزینههای جاری از بین رفته و با تزریق به بودجه ریالی، بیماری هلندی و موجی از تورم و بیثباتی را به جامعه تحمیل کرده است.
سه مؤلفه کلیدی، یعنی اصلاح نظام بودجهریزی با تفکیک بودجه ارزی و ریالی، پایان دادن به بوروکراسیهای زائد و مجوزمحور و بازآرایی نظام بانکی و پولی، ستونهای اصلاحات بنیادین و پیشنیاز توسعه پایدار در اقتصاد ایران هستند. تا زمانی که تفکر اقتصادی غالب همچنان به نسخههای امتحانشده گذشته و تحمیل دستوری قیمتها تکیه دارد و حاکمیت بازار رقابتی، مقرراتزدایی واقعی و عدالت اقتصادی در سایه قرار دارد، هیچ گشایشی—even با لغو کامل تحریمها—در راه نخواهد بود.
پویایی اقتصاد را نه مهار کوتاهمدت تورم یا تزریق لحظهای درآمد نفت، بلکه اصلاح ساختارها، تقویت شفافیت، جذب سرمایهگذاری مولد، و مهمتر از همه تغییر نوع نگاه به رابطه اقتصاد ایران با دنیا و با درون خود، تضمین میکند. تقویت اعتماد به بازار و کارآفرینان، کاهش موانع مقرراتی و مقابله با انحصارات، تنها راه گذار پایدار از چرخه تکرار و شکستهای پیدرپی اقتصادی است. آینده روشن اقتصاد ایران، نه در انتظار لغو تحریمها، بلکه در اصلاح عمیق و تغییر جدی رویکردها و سیاستگذاریها نهفته است. این همان پیامی است که دکتر سعدوندی بر آن تأکید دارد: اقتصاد قوی، از درون قوی میشود، نه از بیرون.
منابع
[2] Deregulation (Investopedia)

در دوره جامع اقتصاد خرد، ساز و کارهای بازار و تعیین قیمتهای نسبی محصولات و خدمات را بهصورت تحلیلی فرا میگیرید. این دوره به بررسی شرایطی میپردازد که بازارهای آزاد به تخصیص مطلوب منابع منتهی میشوند و چرایی و چگونگی شکست بازار را نیز تبیین میکند. اگر بهدنبال درک علمی تصمیمگیری های اقتصادی در دنیای محدودیت ها هستید، این دوره آغاز مسیر تخصصی شماست.
Related Posts

16 خرداد 1404

20 فروردین 1404



دیدگاهتان را بنویسید