حباب بورس و سیاستهای مدیران

حباب بورس و سیاستهای مدیران
بخشی از رشد بورس، غیرواقعی و حبابی است
شاخص بورس اوراق بهادار در سال 98 با رشدی حدودا 200 درصدی به 512 هزار و 900 واحد در آخرین روز کاری سال گذشته رسید. جهش شاخص بورس به ویژه در زمستان سال گذشته به حدی بود که در برخی روزها بازار شاهد رشدهای بیش از 10 هزار واحدی بود.
همین جهشها باعث ترغیب بخشی از مردم به سرمایهگذاری در بورس شد. به این ترتیب بخش قابل توجهی از نقدینگی در سال گذشته وارد بازار سرمایه شد. رشد خیرهکننده بازار سرمایه اما با انتقادهایی از سوی برخی کارشناسان همراه شد. برخی از کارشناسان بازار سرمایه بر این اعتقاد هستند که رشد شاخص بورس به مراتب بیشتر از ظرفیت واقعی آن است و برخی فعالان بازار سرمایه در حال بزرگ کردن تعمدی حباب بورس هستند.
دکتر علی سعدوندی از جمله افرادی است که منتقد نحوه اداره بازار سرمایه است. به عقیده وی در پس حباب تشکیل شده در بورس، رانتهای بزرگی در حال شکلگیری و توزیع به افراد و شرکتهای خاص است. در همین راستا «وطن امروز» در گفتوگویی، تحلیل وی از وضعیت این روزهای بازار سرمایه را منعکس کرده است.
بیشتر بخوانید: گواهینامه مدیریت ریسک مالی چیست؟
دوره مدیریت ریسک مالی، مشتقات: آتیها و سلفها
برای درک بهتر از ریسکهای مالی و راههای مقابله با آنها دوره آموزشی مدیریت ریسک مالی مشتقات: آتیها و سلفها را همین الان ثبت نام کنید.
پیشدرآمدی بر جهش بورس
شاخص بورس در سال گذشته رشد قابل توجهی داشت. این موضوع باعث هدایت بخشی از نقدینگی به سمت بازار سرمایه شد که با استقبال بسیاری از کارشناسان مواجه شد. در این میان اما تحلیل دیگری مبنی بر حبابی و خطرناک بودن این رشد وجود دارد. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
واقعیتی که اتفاق افتاده این است که در کشور از سال 92 تا 97 به منظور کنترل تورم، سیاستهای پولی [1] با عنوان «تعویق تورم» یا «انباشت شوک» اتخاذ شد که نتیجه آن، رشد بالای نقدینگی بود. متاسفانه ما از جمله معدود کشورهایی هستیم که در اجرای این سیاست اصرار ورزیدیم.
این وضعیت مثل جمع شدن آب در پشت سد و در نتجه شکسته شدن سد و تخریب گسترده اقتصاد است. فنر تورمی و ارزی از ابتدای سال 97 به تدریج آزاد شد و باعث افزایش قیمت ارز و داراییها شد و لاجرم این تورم [2] به بورس رسید که اگر به بورس نمیرسید، وضعیت تورم به مراتب بدتر از امروز بود.
اما بورس جاذب فعالیتهای سوداگرایانه شد و بخشی از نقدینگی [3] مازاد از حسابهای هزینهزای بانکها به حسابهای پول یا حسابهای جاری منتقل شد و باعث افزایش چندبرابری شاخص بورس در دو سال گذشته شد.
بیشتر بخوانید: معاملات الگوریتمی چیست؟
حباب بورس و شرکتهای کوچک
اما این که آیا این روند سالم بوده یا مخرب، باید به این موضوع توجه کرد که بخشی از افزایش قیمتهای رخ داده در بورس ناشی از افزایش داراییها بوده و سوددهی برخی شرکتها نیز افزایش یافته است. اتفاق دیگری که رخ داد این بود که تا پیش از شیوع کرونا، از نظر رشد تولید صنعتی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تقریبا به زمان پیش از خروج آمریکا از برجام [4] رسیدیم. یعنی کاملا اثر تحریم خنثی شده بود. بنابراین بخشی از افزایش قیمت سهمها در بورس توجیه فنی داشت.
اما به نظر میرسد بورس دچار بیشجهش شده است. یعنی رشد قیمتها در بورس بسیار بالاتر از رشد سودآوری شرکتها است. این موضوع باعث ایجاد حباب به ویژه در سهام شرکتهای کوچک شده است. سهام شرکتهای بزرگ همچنان ارزان هستند اما شرکتهای کوچک قیمتهایی دارند که بعضا حدود 10 برابر ارزش ذاتی [5] معامله میشوند.
طبیعی است که وقتی بازار بورس به شرایط عادی بازگردد، سهام این شرکتها بعضا در حدود 5 تا 10 درصد ارزش کنونی معامله میشوند. بنابراین در شرکتهای کوچک، وضعیت مناسبی وجود ندارد.
بیشتر بخوانید: یادگیری ماشین چیست؟
سیاستهای مدیران در تشدید حباب بورس
در سال 97 نیمی از شرکتهای بورس سودده و نیمی دیگر زیانده بودند. در طی این دو سال شرکتهای سودده با افزایش سوددهی و شرکتهای زیانده با تشدید زیاندهی مواجه شدهاند. این در حالی است که قیمت سهام شرکتهای زیانده، با وجود زیاندهی، افزایش هم داشته است. این نشان میدهد که در بخشی از بازار سرمایه حباب وجود دارد.
برای این که این حباب خنثی شود، باید شرکتهای کوچک زیانده عرضه شوند تا قیمت آنها کاهش یابد. همچنین باید اجازه هدایت نقدینگی به سمت شرکتهای بزرگتر که از بنیان قویتری برخوردار هستند داده شود. به نوعی نیاز به سیاستگذاری در بازار سرمایه داریم. با این حال به نظر میرسد که سیاستها در راستای تشدید حباب و تخریب بازار بوده است.
به عنوان مثال شرکت فرابورس هر زمانی که بازار منفی میشد، سهام این شرکت بسته شده و قابل معامله نبود اما در روزهایی که بازار مثبت بود، قیمتها باز میشد. این که خود بورس در مورد سهامهای خود اینطور بیمهابا رفتار کند، به هیچ وجه مسئولانه و قابل پذیرش نیست و باید پاسخگو باشند.
عملکرد نادرست نهادهای نظارتی
مسئله دیگر این که سهامهای دولتی که ارزش سهامهایشان بیش از ارزش ذاتی آنها است عرضه نمیشود. وقتی علت این مسئله را از مسئولان جویا میشویم، به درست یا غلط عنوان میکنند که «نهادهای نظارتی به هر قیمتی که این سهامها عرضه شود، بر ما ایراد خواهند گرفت.» مسئولانی که در نهادهای نظارتی بر بازار سرمایه و خصوصیسازی نظارت میکنند، آشنایی کافی با مسائل تحلیل مالی ندارند.
جبران کسری بودجه
این معضل بزرگی است؛ چون امسال میتوانستیم بخش قابلتوجهی از کسری بودجه [6] خود را از محل بازار سرمایه جبران کنیم و اگر این اتفاق میافتاد، تورم تا حد قابل قبولی کاهش و رشد اقتصادی افزایش مییافت و بازار سرمایه هم از رشد خوبی برخوردار میشد. اما نه فقط این اتفاق نیفتاده بلکه ما دچار خودتحریمی ناشی از سوءمدیریت هستیم.
نقش نهادهای نظارتی در حباب بورس
به باور بنده باید به نهادهای نظارتی توصیه و حتی بر خود آنها هم نظارت صورت گیرد. چرا زمانی که قیمتها افزایش داشته، نهادهای نظارتی مانع عرضه شرکتهای دولتی شدهاند؟ ادعای دولت هم این است که نهادهای نظارتی مانع عرضه شرکتهای دولتی شدهاند! این موضوع متاسفانه به حباب منجر شده که باید جلوی آن را هرچه سریعتر گرفت.
بیشتر بخوانید: ریسک نرخ ارز
دوره جامع آموزش معاملات الگوریتمی
برای سودسازی در بازارها با فناوریهای نوین در خودکارسازی معاملات و یادگیری معاملات الگوریتمی – Algorithmic Trading با زبان برنامهنویسی پایتون – Python همین الان کلیک کنید.
مفتفروشی شرکتهای دولتی و تشدید حباب بورس
دولت اخیرا با توجه به استقبال مردم از بازار سرمایه، تصمیم به عرضه شرکتها و داراییهای دولتی در بورس گرفته است. در همین راستا رئیس جمهور هم به مسئولان دولتی دستور عرضه هرچه سریعتر آنها را در بازار سرمایه صادر کرد. نظر شما در این رابطه چیست؟
راهی که بورس در پیش گرفته این است که سهامهای دولت را یکپارچه کرده و در اختیار سهامداران خرد قرار دهد. یعنی کنترل را در اختیار نهاد جدیدی به اسم ETF قرار داده و سرمایه را از سهامداران خرد جذب کند. طبیعی است که هیئت مدیرهای که تشکیل میشود، از مزایای مالی خوبی بهرهمند شده و در مقابل سهامهای دولت بین 20 تا 50 درصد زیر قیمت روز بازار در قالب ETF به فروش خواهد رسید.
این طرح مخرب به وضوح حیفومیل بیت المال است و در سکوت کامل خبری هم توسط رئیس جمهور تصویب و امضا شد. این طرح چندین هزار میلیارد تومان در چند ماه آینده به بیت المال زیان خواهد زد. تسریع مورد اشاره رئیس جمهور این طور نبوده که سهام این شرکتها به صورت تک به تک در بورس عرضه شود؛ بسیاری از این سهام صف خرید دارند؛ چرا سهام را تک به تک عرضه نمیکنند؟ متاسفانه این کار را نکردند و همه را در قالب ETF قرار است به زیر قیمت بازار عرضه کنند.
این نحوه عرضه شرکتها اتفاقا ضد خصوصیسازی است. چون کنترل این شرکتها از دست دولت خارج شده و در عین حال به سهامدار بخش خصوصی هم نمیرسد و در نهایت به سازمانهای سازمان بورس خواهد رسید. متاسفانه رسانهها هم هیچگونه نظارت و توجهی به این مسئله ندارند.
بیشتر بخوانید: ریسک اعتباری
دخالتهای مخرب بورس در عرضهها
متاسفانه رابطه مسئولان بازار سرمایه با کارشناسان کاملا قطع است که دلیل آن شاید تکبر یا بیمسئولیتی و فرار آنها از پاسخگویی باشد. بنده بارها عنوان کردم که طرحهایی برای اصلاح بازار سرمایه دارم که رونق در بازار سرمایه بدون اینکه تبدیل به حباب شود، ادامه یابد.
کشور الان ابزار خوبی در بازار سرمایه و اوراق قرضه دولتی دارد که قبلا در اختیار مسئولان سیاستگذاری بودجهای و سیاستگذاری مالی [7] نبوده است. اگر اکنون ما از این ابزارها به خوبی استفاده کنیم، میتوانیم بر بحران کرونا به خوبی غلبه کنیم. موارد فنی و تکنیکی بسیاری برای این موضوع وجود دارد که متاسفانه گوش شنوایی نیست. سیاستهای خاصی وجود دارد که با بهکارگیری آنها میتوان سرمایهها را به بازار اولیه هدایت کرد و باعث رشد و شکوفایی صنعتی شد.
اینها مواردی است که متاسفانه در کشور رعایت نمیشود. به طور مثال در دنیا شرکتها در عرضههای اولیه در بورس افزایش سرمایه میدهند و آن را به عنوان عرضه اولیه تقدیم سهامداران جدید میکنند. اما در ایران ریاست بورس به شرکتهایی که میخواهند وارد بورس شوند تحکم میکند که بخشی از سهام موجودتان را باید به سهامداران جدید بفروشید و آن بخش آنقدر اندک است که عطش بازار را نمیپوشاند.
مسئله دیگر آن است که قیمت عرضههای اولیه را سازمان بورس به مراتب پایینتر از قیمت ذاتی تعیین میکند و سهامدار فعلی را به فروش سهام به قیمتهای بسیار پایین مجبور میکند و رانت در اختیار نزدیکان سازمان بورس و نزدیکان کارگزاران قرار میدهد. به عنوان مثال شرکت تامین سرمایه ملت وابسته به بانک ملت چند وقت پیش عرضه شد. سوال اینجاست که این چند میلیون سهمی که عرضه میشود توسط چه کسانی خریداری میشود؟
رانتی که در این معاملات وجود دارد، میلیاردها تومان در هر روز است. برآورد من این است که رانتی که به برخی افراد خاص منتقل میشود در طول سال شاید به بیش از 100 هزار میلیارد تومان برسد. چرا نهادهای نظارتی در این مورد نظارت نمیکنند؟ جایی که باید سهام شرکتهای دولتی عرضه شود، نهاد نظارتی جلوی این کار را میگیرد؛ جای دیگری که باید نظارت کند و جلوی این ویژه خواریها را بگیرد، کاملا دست افراد را باز میگذارند.
بیشتر بخوانید: ریسک نقدینگی
بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک چیست؟
برای آشنایی با مفاهیمی مانند تورم، تولید ناخالص داخلی (GDP)، اشتغال و نرخ بیکاری، منحنی فیلیپس، مدل ماندل-فلیمینگ، رژیمهای نرخ بهره، بدهی دولت و کسری بودجه با کلیک روی دکمه زیر از ۱۰% تخفیف بیشتر برای ثبتنام استفاده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید